هوا گرم است
هر روز گرم تر
زمین به سان کره ای گشته است سوزان
به سان جهنم
پیرمردی دیروز از کنارم به آرامی رد شد و حرفی زد
در حالی که پیشانیم عرق گرما می ریخت گفت جوان میدانی، چرا هواگرم است ؟
گفتم بله پدر جان !!؟
-گفت مردم تقاص گناهان خویش را در زمین پس میدهند
باز گفتم چی پدر جان!!؟
-گفت دنیا جهنمی شده است برای زندگان
باز با تعجب به او نگاه کردم
او لبخند زد و رفت
من ماندم و همشهریان جهنمی
*همه چیز از یاد آدم میره مگه یادش که همیشه یادته*
سلام ... وبلاگ زیبایی داری و زیبا هم می نویسی ... اگه دوست داشتی به هم سر بزن... موفق باشی..
گرما فقط یک برگ از دفتر جهنمی زندگی ماست!
مردمانی که در کویر زندگی می کنند
جهنمی زاده شده اند؟
متنت جالب بود و معنی دار
موفق باشی
سلام .. ممنونم از اینکه به وبلاگم سر زدی .. متن قشنگی نوشتی .. موفق باشی .. در پناه حق
سلام محمد جان . خ.بی عزیززززز بابا دمت گرم خدایی خیلی باحاله واقعا قشنگ می نویسی موفق باشی بای
چند باره که می خوام این سوال رو ازت بپرسم... ولی فکر می کنم شاید دلت نخواد جواب بدی... حالا هم اگه دلت نخواست نگو...
یادمه شما سه نفر بودین... تو و مهربد و یکی دیگه که اسمش سین داشت!!! چی شد که دیگه حتی امشونو هم نمی یاری؟؟؟ قهرین؟!!!!!!!
اسمش سینا بود
باهاش قهر نیستم
حالا چی شد که یاد این افتادی
سلام خوبی؟ شعرت خیلی قشنگه به نظر من حتی جهنمی ها هم یه روز بهشتی میشن دیر و زود داره ولی در این مورد سوخت و سوز هم داره (چشمکککککککککککک) خوش باشی
فعلا
سلام .. از آشناییتون خوشحالم ... وبلاگ زیبایی داری ... امیدوارم همیشه موفق باشی . به منم سری بزنین ممنون میشم .
سلاممممممممممم
خوب بووووووووووووود
منم آپ کردم سر بزن
منتظرم
من ماندم و همشهریان جهنمی... جمله سوزناکیه... بوی غربت می ده یا من خیالاتی شدم؟
دنیا جهنمی نیست برای زندگان . این مردگان به ظاهر زند ه ان که برای دنیا شدن جهنمی. کسی که زند ه است و با تمام وجود زند ه است دنیای شادی داره و گرمای زمین رو مقدمه ای می دونه برای باران شادی بخش و نسیمی خنک با هوایی تازه و خوش بو.