مستقیم فقط میرود
تنم میلرزد ، از پستی و بلندی جاده
صندلی کناری ام خالی است
باریکه آفتاب بر چشمم میبارد
صدای مزاحم نجواها ، یکنواخت دور موتور را می شکند . گاهی هم دنده ای و معکوسی
من دارم میروم